تصوير زير مربوط  به نمايشگاه "من يك محجبه ام" 

از سري نمايشگاه هاي انجمن اسلامي شهيد ادواردو آنيلي است.

 

مادرم حتّي وقتي که مسلمان نبود، هميشه دربارة حيا صحبت مي‌کرد.

يادم هست مادربزرگم در يک تابستان براي من يک دست لباس تابستاني خريد که يک تاپ کوتاه با يک شلوارک خيلي کوتاه بود، ولي من آنها را نپوشيدم.

 مادر بزرگم اصرار کرد، ولي مادرم به او گفت: دست بردار! چرا اين قدر به او اصرار مي‌کني؟

دخترم وقتي اينها را مي‌پوشد، احساس بدي دارد.

 نمي‌خواهد بدنش را نشان دهد، چرا شما مجبورش مي‌کنيد؟؛ يعني حجاب را نمي‌شناختيم، ولي حيا داشتيم و کم‌کم که رشد کرديم، آن حيا را حفظ کرديم.

 خاطرات زهرا گنزالس