موريس بوكاي مستشرق و اسلام شناس برجسته
موريس بوكاي
پروفسور موريس بوكاي متولد سال 1920ميلادي است، وي از پدر و مادري فرانسوي متولد شد و خود مانند آنان متدين به دين مسيحيت بود، وي در رشته پزشكي ادامه تحصيل داد و پس از پايان تحصيل بعنوان رئيس كلينيك جراحي دانشگاه پاريس انتخاب شد.
با ديدن آيات اعجاز آميز قرآن مسلمان شد [1]و چند سال به تحقيق درباره ارتباط ميان مفاهيم متون مقدس و دستاوردهاي تكنولوژي جديد پرداخت و كتابي بهنام «تورات، انجيل، قرآن و علم» تأليف كرد.
موريس بوكاي پس از ده سال مطالعه در قرآن در سال 1976 خطاب به مجمع پزشكي فرانسه اظهار داشت: در قرآن موضوعات علمي در ارتباط با توليد مثل و فيزيولوژي وجود دارد كه كاملاً با دستاوردهاي كنوني علم مطابقت دارند.
علم از اصول قرآني است و بايد اعتراف كنيم كه اين مسائل پيچيده علمي كه پس از 1400 سال علم به تازگي به حقيقت آنها پي برده است، نميتواند توسط يك شخص امي (و درس ناخوانده) مطرح شده باشد و تنها بايد اعتراف كرد كه آن حضرت به منبع ما فوق بشري در آن روزگار متصل بوده است. اين غير ممكن است كه يك شخص درس نخوانده، كتابي را خلق كند كه از لحاظ ادبي سرآمد كتب ديگر ادباي عرب باشد و از لحاظ علمي هنوز پس از چهارده قرن منبع زايش علوم جديد باشد.

تحقيقات باستانشناسي بر جسد فرعون
باستان شناسان خط سير حضرت موسي (ع) از مصر به خليج عقبه و تا نزديکي عربستان را مطالعه کردند در بالاي خليج عقبه يک برآمدگي پل مانندي است که آب کم عمقي دارد و وقتي با دوربين هاي عکاسي عکسبرداري کردند، چرخ هاي ارابه جنگي و همچنين استخوان هاي انسان و اسب هايي کشف شد که مربوط به فرعون و لشکريان او بود. جسد جمعي از فرعونيان نيز كشف شده بود كه طبق تحقيقات يكي از آنها كه از همه هم شاداب تر بود متعلق به فرعون زمان حضرت موسي بود.
پس از اين ماجرا موضوع فرعون جان تازه اي گرفته بود و مدت زيادي ذهن باستانشناسان را به خود مشغول كرده بود تا اينكه صد سال بعد دوباره باستان شناسان را برآن داشت تا در اين زمينه به تحقيق جديدي بپردازند. در اين زمان جسد فرعون دچار آسيبهايي شده بود و فرانسويان از مصرخواستند که موميايي جسد فرعون را ترميم کنند و از سويي فرانسه که بهترين دانشمندان باستان شناس دارد، اظهار مسرت کردند که اين جسد را بياورند در پاريس و در آنجا روي آن کاوش کنند تا ببينند اين که ادعا شده اين جسد، جسد فرعون زمان موسي(ع) است آيا درست است يا نه، ثانيا آن را ترميم کنند تا از بين نرود.

دو دسته از دانشمندان شروع به کاوش روي اين جسد کردند، يک دسته باستان شناسان و دسته ديگر پزشکان قانوني بودند که براي بررسي چگونگي مرگ فرعون کاوش علمي مي کردند تحقيقات زيرنظر بزرگ ترين پزشک جراح فرانسوي به نام «موريس بوکاي» صورت ميگرفت.
اسلام آوردن موريس
هنگامي كه جسد فرعون به فرانسه منتقل شده بود و دكتر موريس بوكاي بعنوان رئيس گروه تحقيقات انتخاب شد وي تمام توجهش به اين بود که ببيند فرعون چگونه هلاک شده، يک قطعه کوچکي از جسد فرعون را جدا كرد و به لابراتوار برد و وقتي نگاه مي کند مي بينند آثار نمک دريا روي بدن فرعونديده مي شود و نتيجه مي گيرد که به طور قطع اين جسد در دريا غرق شده و وقتي شادابي جسد را مي بينند نتيجه مي گيرند اين جسد خيلي در آب نمانده و بلافاصله از آب گرفته شده و آن را موميايي کرده اند. گروه تحقيق اين را به عنوان يک کشف بزرگ تلقي کردند. پس از اعلام اين خبر توسط گروه از آنان خواستند زياد به اين مسئله پرداخته نشود زيرا در قرآن اين موضوع مطرح شده و اگر مسلمانان از اين كشف علمي با خبر شوند به نفع خود از آن استفاده خواهمند كرد. اما موريس بوکاي نپذيرفت و گفت اين محال است چون قرآن مربوط به 1400 سال پيش است و اين جسد 100 سال پيش در مصر کشف شده و اينکه فرعون در آب غرق شده فقط از طريق لابراتوار قابل اکتشاف است.
اين مسئله افکار دکتر بوکاي را به خودش جلب کرد بود تا اين که پس از چندين ماه يک همايش پزشکي در عربستان برگزار شده و اتفاقا دکتر موريس بوکاي هم به آن همايش دعوت شده بود و در اولين جلسه، اين کشف جديد خودش را اعلام کرد.
بعد اعلام اين خبر يک پزشک مسلمان دكتر بوكاي را از واقعيت ماجرا آگاه كرد، او به موريس همان سخني را گفت كه در پاريس او را از شنيدنش بر حضر داشته بودند.
اين چيزي را که شما اخيرا کشف کرديد 1400 سال پيش در قرآن به وضوح آمده است جالب اين که قرآن مي فرمايد: «اليوم ننجيک ببدنک» که اين «اليوم» نشان مي دهد که جسد فرعون همان روزي که در آب غرق شده همان روز دوباره از آب گرفته شده و بدنش نجات پيدا کرده و خداوند خواسته اين جسد براي عبرت آيندگان باقي بماند و جالب است که تمام جسدهاي فراعنه پژمرده شده ولي جسد فرعون زمان موسي (ع) بسيار شاداب و حتي موهاي سرش کاملا پيداست.
موريس بوکاي سريعا آين مطلب را در قرآن و تورات و انجيل مقايسه مي كند شايد طبق همان پهنيت مسيحيان و اهالي غرب بتواند اثبات كند كه قرآن اين مطلب را از آن دو كتاب گرفته است اما اين دانشمند مسيحي فرانسوي مشاهده مي کند که در تورات و انجيل همچنين چيزي مطرح نشده است، دکتر موريس بوکاي در همان همايش مسلمان مي شود، موريس بوکاي، مسيحي به عربستان مي آيد و وقتي برمي گردد مسلمان شده و دست به کاوش عميقي در سراسر آيات قرآن مي زند و کتابي مي نويسد به نام «تورات، انجيل، قرآن و علم» که به زبان هاي مختلف ترجمه مي شود و اثر بسيار زيادي را در مسلمانان شدن ديگران مي گذارد. [2]
تاليفات موريس
1. مقايسه اي ميان تورات، انجيل، قرآن و علم
2. منشأ بشر چيست؟
3. موسي و فرعون
4. يهوديان در مصر
5. تأملي بر قرآن
آشنايي با کتاب "قرآن، تورات، انجيل و علوم"
اين اثر به قلم موريس بوکاي و به منظور تطبيق مسائل ديني در مباحث علمي تاليف شداين کتاب، نه کتاب ديني محض است و نه علمي محض، بلکه تلفيقي از اين دو مسئله است که در آن علاوه بر شرح کيفيت و چگونگي برخورد حضرت موسي(ع) با پروردگار يا توجه به مسئله بيولوژيکي حضرت مسيح (ع) به مسائل مختلف قرآن نيز اشاره شده است.
نويسنده در تحقيقات خود بيشتر به مسائل تجربي وعلمي موجود درکتابهاي مقدس استفاده کرده و تعليقات و شرحهايي از نويسندگان و محققان را نيز به آن اضافه کرده است.
وي ابتدا به تحقيقات قرآني رجوع کرده و متون قرآن را با دستاوردهاي علمي جديد تطبيق داده است، از سوي ديگر با توجه به مسئله علوم تجربي و طبيعي توانست انواع مختلفي از اکتشافات موجود در قرآن را بيان و برخي از مسائل جديد عصر معاصر را با توجه به آيات قرآن و تفاسير مختلف با ذکر دلايل و برهانهاي علمي نقد و بررسي کند.[3]
مقايسه قران و کتب عهدين از ديدگاه بوکاي
الف:ويژگيهاي قران از ديدگاه موريس
1. قرآن بواسطه فرشته (جبرائيل) بر پيامبر حضرت محمد(ص) نازل مي شده است. [4]
2. بلافاصله پس از نزول به رشته تحرير در آورده مي شده يا در حافظه ها نگه داري و تلاوت مي شده است[5].
3. قران توسط شخص پيامبر به سوره ها تقسيم بندي شده است و بعد وفات آن حضرت بصورت يک کتاب جامع گرد آوري شده است.[6]
4. قران هيچ مطلبي که از نظر عصر علمي جديد انتقاد پذير باشد ندارد. [7]
5. وحي قرآني قريب بيست سال و بصورت تدريجي نازل شده است.[8]
6. وحي قراني از تناقضات در حکايات که نشانه تحريرهاي مختلف انساني اناجيل است مبرا مي باشد.[9]
ب: ويژگيهاي عهدين از ديدگاه موريس
1. حضرت موسي بر خلاف حضرت عيسي(ع)و حضرت محمد(ص)بطور مستقيم وحي را دريافت مي نموده است و حضرت عيسي از زبان پدر سخن مي رانده است.[10]
2. وووحي مسيحي تنها مبتني بر شهادتهاي متعدد و غير مستقيم مي باشد. زيرا ما هيچگونه شهادتي که از يک شاهد عيني زندگي عيسي رسيده باشد در دست نداريم.
3. داده هاي علمي متون مقدس با يافته هاي علمي امروز مناسبت و هماهنگي ندارد.[11]
4. وجود تناقضات در انجيل ها يکي ديگر از اشکالاتي است که موريس بدان اشاره مي کند.[12]
ديدگاه موريس در مورد احاديث
1. موريس احاديث را معادل انجيل مي داند و مي گويد متوان حقا مجموعه هاي احاديث را با اناجيل مقايسه نمود. اينها خصلت مشترکشان اين است که توسط مولفاني تدوين شده اند که شاهدان عيني اتفاقاتي که نقل مي کنند نبوده و مدتي بعد از وقايعي که حکايت مي نمايند متولد گرديده اند. [13]مجموعه هاي احاديث همانند اناجيل همه شان بعنوان اصيل پذرفته نشده اند. و فقط تعداد کمي از آنها مورد قبول قريب به اکثريت متخصصان روايات اسلامي اند، و درخود يک مجموعه مي توان در کنار احاديث معتبر انگاشته، احاديث مشکوک يا دور انداختني پيدا نمود.
2. بر خلاف اناجيل رسمي که مورد مباحثه و مشاجره قرار نگرفته اند، مجموعه احاديث، حتي آنها که بويژه شايسته اين هستند که مسلم و قطعي تلقي شوند، خيلي زود در تاريخ اسلام موضوع انتقاد عميقي از جانب اولياي فکر اسلام واقع گرديدند در حالي که کتابهاي بنيادي، قرآن، کتابهاي مرجع باقي ماند که نمي توانسته مورد بحث قرار گيرد.[14]
3. احاديث مجموعه اي از سخنان و افعال حضرت محمد(ص) هستند. و اناجيل نيز چيزي جز همان شرح افعال عيسي(ع)نيستند. اولين مجموعه هاي حديثي ده ها سال پس از وفات محمد(ص) نگاشته شد همچنانکه انجيلها ده ها سال پس از وفات عيسي برشته تحرير درآمدند. هر دوي آنها شهادتهاي انساني درباره افعال گذشته هستند. برعکس تصور امروزي مصنفان انجيلها ي رسمي مشاهدان وقايعي که نقل مي کنند نيستند درست مانند معتبرترين مجموعه هاي حديثي.[15]

داده هاي علمي تايخ
ي قرآن
مشارکت بين قرآن و دانش نو، بداهتا شگفتي مي آورد خاصه که سخن از همسازي مي رود نه نا سازي.[16]
مطالبي با جنبه هاي علمي در آن(قرآن) يافت مي شود که گمان نمي شود مردي از عصر محمد (ص) توانسته باشد ايجاد کننده آن باشد. بدين ترتيب شناختهاي علمي جديد درک برخي آيات قرآني را که تاکنون تعبير نشدني بود ممکن مي سازد.مقايسه چندين داستان عهدين با داستانهاي قرآن راجع به همان موضوعها وجود اختلافات اساسي بين تصديقات عهديني که علما غير قابل قبولند و مطالب قراني کاملا موافق با داده هاي علمي را ارائه مي کنند. [17]
الف:رويدادهاي تاريخي
در بيان رويدادهاي تاريخي عهدين دچار تناقضات فراواني شده اند که در ذيل به بيان يکي از اين موارد مي پردازيم.
طوفان نوح
بابهاي6، 7و8 سفر(پيدايش) اختصاص به حکايت نوح(ع) دارد. در اين سه باب في الواقع تضادهاي بارزي وجود دارند. حکايت در مجموع بدين شرح است:
با انحراف و فساد عمومي بشر، خداوند که انسانها را با همه آفريده هاي جاندار ديگر هلاک سازد. او نوح را آگاه مي سازد و به فرمان ساختن کشتي را مي دهد که در آن زنش و سه پسرش و و سه زنشان و ديگر موجودات زنده را وارد خواهد ساخت. در مورد اخير دو متن متفاوتند. عبارتي از حکايت (منبع رباني) تصريح مي کند که نوح (ع) يک جفت از هر نوع مي گيرد، سپس در عبارت بعدي (در منبع يهوه ) ذکر شده که خداوند فرمان مي دهد در مورد حيوانات پاک از هر نوع نر و ماده هفت تا و در مورد حيوانات نا پاک فقط يک جفت گرفته شود.اما کمي دور تر تصريح شده که سرانجام نوح (ع) تنها يک جفت از هر حيوان وارد کشتي خواهد نمود.
يک بند(منبع يهوي ) نشان مي دهد که عامل طوفان نوح آب باران بوده است آما در بند ديگر (منبع رباني) دو علت براي طوفان ذکر شده است : آب باران و چشمه هاي زميني.
باز اضافه کنيم که بر حسب منابع، مدت طوفان متفاوت است : چهل روز بر طبق حکايت يهوي و يکصد و پنجاه روز بر طبق حکايت رباني.[18]
و تناقضات فراواني که موريس اشاره نموده اما از حوصله اين مختصر خارج است.
ب: داده هاي علمي
داده هاي قرآني درباره آفرينش
1- دانش به ما مي آموزد چنانکه بعنوان مثال (و تنها مثال) تکوين خورشيدي و محصول فرعي آن يعني (زمين) را در نظر گيريم، جريان امر توسط تراکم سحابي نخستين و تفکيک آن رخ داده است. اين دقيقا همان است که قرآن بطريق کاملا صحيح با ذکر ماجراهائي که (دود) آسماني، ابتدا يک نوع الصاق سپس يک نوع انفکاک را بوجود آورده بيان نموده است.[19]
ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ[20]
2- دانش، تداخل دو رويداد تکويني يک ستاره (مانند خورشيد) و سياره اپش با يکي از سياراتش (مانند زمين) را مبرهن مي سازد. آيا همين اخطلاط در نص قرآني همانطور که ديده شد ذکر نشده است؟[21]
3- تعداد آسمانهاي وصف شده در قرآن به اشاره رقم هفت بوسيله دانش نو از طريق معلومات حاصله فيزيک در باره کهکشانهاي متعدد تاييد مي گردد.[22]
بنا براين اگر تمامي مسائل مطروح در قصص قرآني تا امرو.ز بنحو کامل بوسيله داده هاي علمي تاييد نشده اند باري کمترين تزادي هم بين داده هاي قرآني راجع به آفرينش و معارف جديد وجود ندارد.اين امرذ تنها در مورد وحي قرآني در خور تذکر بوده است اما در مورد متن عهد عتيق که امروز در دست داريم در مورد رويدادهاي مزبور توضيحاتي داده که از نقطه نظرهاي علمي قابل قبول نيستند.[23]
منابع
منابع چاپي
1. قرآن کريم
2. مقايسه اي ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ترجمه موريس بوکاي، ترجمه ذبيح الله دبير
3. لغت نامه دهخدا
4. المستشرقون و الدراسات القرانيه، محمد حسين علي الصغير
5. خاورشناسان و پژوهشهاي قرآني، محمد محسن علي الصغير، ترجمه: محمد صادق شريعت
6. ماهنامه موعود شماره 70
7. گفتاري از آيت الله« عبدالکريم بي آزار شيرازي»
منابع ديجيتالي
1. پايگاه خبري تقريب
2. بانک اطلاعات نشريات کشور
3. خبرگذاري مهر
www.mehrnews.com
4. موسوعه الاعجاز العلمي في القرآن و السنه
www.55a.net
[1] - داستان فرعون و نحوه مرگش مراد است كه در آينده به آن خواهيم پرداخت.
[2] - بانك اطلاعات نشريات کشور گفتاري از آيت الله« عبدالکريم بي آزار شيرازي»
[4] - مقايسه اي ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ص 3و8و337
[5] - همان، ص 8و337
[6] - همان، ص 8
[7] - همان، ص10
[8] - همان، ص 337
[9] - همان
[10] - همان، ص3
[11] - همان، ص8و38
[12] - همان، ص148
[13] - موريس پيرو مذهب اهل سنت بود و با حديث شيعه آشنايي نداشت، به همين خاطر ويژگي حديث اهل سنت را بيان كرده كه بسياري از آنها در مورد حديث شيعه نمي تواند صادق باشد.
[14] - مقايسه اي ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ص327
[15] - مقايسه اي ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ص 8
[16] - همان، ص153
[17] - همان، ص338
[18] - همان، 52—با توجه به شهرت داستان طوفان نوح در بيان قراني از آۀوردن آن خود داري نموديم.
[19] - همان، ص200
[20] - سوره فصلت، آيه11
[21] - مقايسه اي ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ص 201
[22] -همان، 201
[23] - همان
مترجم: مهندس ذبیح الله دبیر
انتشارات: دفتر نشر فرهنگ اسلامی
موریس بوکای در کتاب \"مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم\" از طریق بررسی واقع بینانه متون، افکار دریافتی در باب عهد قدیم، انجیلها و قرآن را با جستجوی آنچه در این مجموع متعلق به وحی است از آنچه خطا یا تعبیرهای بشری میباشد دگرگون میسازد.
نویسنده کتاب با یادگیری زبان عربی و مطالعه قرآن دریافت که سخنانی در قرآن درباره پدیده های طبیعی وجود دارد که تنها معارف علمی جدید اجازه درک معنی آنها را میدهند.
سپس او به مسئله اصالت متون کتب مقدس پرداخت و بالاخره در مورد \"عهدین\" اقدام به مواجه بین آنها و داده های علم نمود.
نتایج تمام این کاوشها برای وحی یهودی - مسیحی و برای قرآن در کتاب حاضر درج گردیده اند. در ادامه خلاصه ای از کتاب آورده شده است.
در کتابهای عهد عتیق (تورات) تناقض هایی با داده های قطعی علم وجود دارد که تعدادی از آنها در زیر آمده است:
1- از لحاظ ترتیب پیدایش موجودات (ترتیب پیدایش موجودات به این ترتیب آمده است: اول شب و روز، بعد گیاهان، بعد خورشید! و ...)
2- از لحاظ تاریخ شروع جهان (تنها 35 قرن پیش)
3- در داستان نوح هم تناقضهایی از لحاظ زمانی و نحوه توضیح دادن وقایع و ... وجود دارد.
انجیل نویسان نیز در واقع سخنگویان امت نخستین مسیحی بوده اند.
در کل چهار انجیل وجود دارد که مورد قبول قرار گرفته است: انجیل متی، انجیل مرقس، انجیل لوقا و انجیل یوحنا
- انجیل متی مطالب زیادی دارد که دور از واقعیت است (مثلا از گور بیرون آمدن پیکر بدنهای مقدس و رفتن آنها به شهر مقدس حین مرگ عیسی (ع))
- انجیل مرقس (قدیمی ترین و مختصرترین): یک نویسنده ناشی دارد که احتمالا حداکثر شاگرد یک حواری بوده است.
- انجیل لوقا: تهیه گزارشی با استفاده از اخبار شاهدان عینی و اطلاعات حاصل از مواعظ حواریون. این انجیل درباره کودکی حضرت عیسی حکایات منحصر به فردی دارد که در انجیلهای دیگر نیست.
- انجیل یوحنا: کلا به سه انجیل دیگر متفاوت است. در حکایات ارائه شده در این انجیل از نظر زمانی و جغرافیایی و ... با انجیلهای دیگر تفاوت وجود دارد. این انجیل نقصهایی نیز دارد که از جمله آن که نماز در آن نیامده است. در ضمن مدت رسالت عیسی (ع) در این انجیل با انجیلهای دیگر متفاوت است.
تعداد آیات مشترک بین همه انجیلها: 330 آیه
تعداد آیات مشترک بین انجیلهای مرقس و متی: 178آیه
تعداد آیات مشترک بین انجیلهای مرقس و لوقا: 100آیه
تعداد آیات مشترک بین انجیلهای لوقا و متی: 230 آیه
- تعداد آیات مخصوص هر انجیل:
-متی: 330 آیه
- مرقس: 53 آیه
لوقا: 500 آیه
اگر اناجیل را به عنوان روایات شفاهی امم مختلف در نظر بگیریم، تناقض هایی که با هم داند توجیه می شوند (با وجود اینکه بعضی ها ادعا می کنند که انجیلها بیانگر افعال و اقوال عیسی (ع) هستند).
مطلب دیگر اینکه بسیاری از انجیلهای دیگر با عنوان \"مشکوکات\" حذف و پنهان شدند. حین بازنویسی دست نویسها نیز احتمالا جملاتی کم و یا اضافه شده است.
این وبلاگ متعلق به اولین انجمن اسلامی شهر اصفهان و تنهامجموعه فعال در رابطه با شهیدمظلوم ادواردو آنیلی(مهدی) است که تحت نظارت سازمان تبليغات اسلامي در اصفهان مستقر و در سطح بينالمللي فعالیت می کند..در حال حاضر اكثر نمايشگاههاي اين انجمن به چندين زبان ترجمه و در كشورهاي مختلف به نمايش در آمده است.